توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

***

ز دانش نخستین به یزدان گرای
کجا هست و باشد همیشه بجای

***

به دانش ز یزدان شناسد سپاس
خنک مرد دانا و یزدان شناس

***

دگر آن که دارد ز یزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس

***

به دانش فزای و به یزدان گرای
که او باد جان ترا رهنمای

بپرسیدم از مرد نیکو سخن
کسی کو بسال و خرد بد کهن

که از ما به یزدان که نزدیکتر
که را نزد او راه باریکتر

چنین داد پاسخ که دانش گزین
چو خواهی ز پروردگار آفرین

***

به گیتی به از مردمی کار نیست
بدین با تو دانش به پیکار نیست

سر راستی دانش ایزیدیست
چو دانستیش زو نترسی ، بدیست


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها